هدفگذاری دولت برای دوره 4 ساله اعزام 100 هزار نفر به خارج از کشور بوده است که قرار بود با این سیاست، صف جویندگان کار در ایران کوتاهتر شود.
به گفته وی، هم اکنون روش سازمان یافته و پروتکلی اعزام نیروی کار به خارج خیلی اثرگذار نبوده و رسیدن به این عدد مناسب هنوز با واقعیت فاصله زیادی دارد.
هم اکنون ایران 116 هزار فوق لیسانس و دکترای حرفه ای بیکار دارد، لیسانسهای بیکار هم که حدود 640 هزار نفر هستند، اگر 20 درصد این افراد در قامت نیروی کار متخصص به کشورهای اروپایی و برخی کشورهای صنعتی آسیا که با مشکل مواجه هستند اعزام شوند، میتوان روی رقم سنگین ارزآوری حساب کرد. راستی چرا تا کنون موفق نبودهایم؟
در همین آسیا، پنجاه سال است نیروی کار کشورهای کره جنوبی، فیلیپین، تایلند، بنگلادش، پاکستان و هندوستان به صورت گسترده ای در دیگر سرزمین ها کار میکنند و خیلی از آنها به علت طولانی شدن حضور، جزئی از جامعه کشور مقصد شده اند.
این افراد در مشاغل بالا تا پایین، خلأهای شغلی را پر میکنند، مهندسان و کارگران کره جنوبی و چین در بخش فنی و هندیها در پزشکی و الکترونیک و دیگران در خدمات پایین تر در پهنه کشورهای عربی و اروپایی گستردهاند و سالانه بیش از صد میلیارد دلار به اقتصاد خانواده و کشور خود تزریق میکنند.
در همین سالهای اخیر مردان شهری محروم و دور افتاده مانند خوست افغانستان از طریق کارهای سخت در کشورهای عربی سرزمین خود را چنان آباد و پر رونق کردهاند که خودشان مبهوت این رفتار اقتصاد شدهاند.
تأثیر کارگران بر چرخش اقتصاد پاکستان
کارگران پاکستانی هر سال 10 میلیارد دلار به اقتصاد بی رمق این کشور کمک میکنند که چرخهای داد وستد در این سرزمین فقیر بهتر بچرخد.
این مسأله در مورد بخشی از مردم آمریکای لاتین به مقصد آمریکا و کانادا، نیز صادق است تا همه چیز روی ریل برنامه ریزی برای مقولهای به نام نیروی کار خارج از کشور قرار گیرد.
اما در ایران شرایط به شادابی و شفافی دیگر کشورها نیست، در اینجا خیلیها به شیوه زیر زمینی به بازار کار خارج میروند که البته تحقیر و حق خوری و استثمار هم در انتظارشان است. مثال این اقدام هجوم به ژاپن در دهه 80 که دستاورد آن روحیههای درهم ریخته عده ای جوان است که هنوز التیام نیافته است.
در شیوه قانونی هم البته در وزارت کار، حوزه معاونت توسعه فعال است، اما روشن است با این مجموعه کوچک نمیتوان به هدفی بزرگ رسید و باید وزارت خارجه و سفارتخانه ها هم به این فهرست اضافه شوند، تا بشود گامی برداشت.
دکتر مهدی تقوی اقتصاددان و استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: اعزام نیروی کار به خارج از کشور یک روال عادی در همه نقاط گیتی است که به صورت رسمی انجام و افراد با توانمندیهای مختلف اما ملیتهای متفاوت در ازای خدمات، اقدام به دریافت دستمزد میکنند، که این دستمزد معمولا به عنوان ارز وارد کشور مبدأ و در چرخه افزایش تولید ناخالص ملی محاسبه میشود.
وی میافزاید: برای دسترسی به فرصتهای شغلی بین المللی که یکی از راههای کاهش صف جویندگان کار در داخل کشور است باید اراده در نزد دولت وجود داشته باشد و ستاد دایمی تشکیل و کشورهای هدف شناسایی شوند.
مسلط نبودن نیروی کار ایران به زبان کشور مقصد
وی ادامه میدهد: ما اگر کشورهای نیازمند نیروی انسانی را شناسایی کنیم، از کارگر ساده تا دکترای حرفهای را میتوانیم عزتمدارانه برای مدتی به خارج اعزام و در ازای ارز خارجی به نیروی کار ایرانی در داخل ریال پرداخت کنیم، بدین ترتیب یک روش کارآمد ارزآوری در کشور کلید میخورد و دغدغه کاهش قیمت نفت و بیکاری جوانان همزمان کمتر میشود.
وی مسلط نبودن کارگران ایرانی به زبان انگلیسی و ضعف در سخن گفتن به زبان کشور کارفرمای مورد نظر، متفاوت بودن نحوه بهره گیری از مهارتها در کشورهای مختلف و ناهمخوانی تخصصها با خواستههای کشورهای مقصد را از دلایلی ذکر میکند که موجب میشود نیروی کار ایرانی در دیگر کشورها عملکرد خوبی نداشته باشد.
استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسی نیز در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: در دورانی مثل دهه 60 که پزشک متخصص نداشتیم، بازار کسب و کار پزشکان هندی در ایران رونق داشت و این روند ادامه داشت تا زمانی که آموزش عالی رشد کرد و دانش آموختگان پزشکی داخلی پاسخگوی نیاز جامعه شدند.
دکتر محمد رضا احمدی میافزاید: در برهه ای دیگر مانند دهه 70 بخشی از نیروی کار ما به ژاپن مهاجرت کرد، چون میزان دستمزدها از اینجا بیشتر بود، ولی پس از مدتی ساختار اقتصاد ایران تغییر کرد و در اواسط دهه 80 با سیل درآمدهای نفتی روبه رو شدیم، به طوری که دستمزد نیروی کار در ایران بالاتر از دیگر کشورها بود. پس از آن روند مهاجرت نیروی کار ایرانی به دیگر کشورها معکوس و ایران خود به مقصدی برای کاریابی کارگران کشورهای همسایه تبدیل شد که در ازای خدمات پول خوبی دریافت میکردند.
ضعف دانش فنی و مهارتی نیروی کار ایرانی
وی گرانتر بودن نیروی کار ایرانی نسبت به نیروی کار برخی کشورها مانند افغانستان، فیلیپین و پاکستان و انعطاف ناپذیری کارجویان ایرانی به لحاظ پذیرش هر شغلی در خارج از کشور را از دیگر مشکلاتی میداند که در این مسیر قرار دارد.
وی ضعف فنی دانش آموختگان دانشگاهی و نداشتن مهارتهای کافی را از جمله عواملی میداند که موجب میشود کارجویان ایرانی چه در داخل و چه خارج کشور در محیط کار چندان موفق نباشند.
وی تأکید میکند: آموزش در حین انجام کار میتواند بر مهارتهای نیروی کار ایرانی بیفزاید و بهره وری آنان را بالا ببرد تا از رقابت در بازار کارجهانی عقب نمانند، چون بخش خصوصی نیازمند نیروی انسانی متخصص و ماهر است و اجازه نمیدهد افراد غیر مجرب در چرخه اشتغال باقی بمانند.
گفتنی است، در حالی سیاست اعزام کار جویان ایرانی به دلایل فوق با مشکلاتی مواجه است که هم اکنون بخشی از بازار کار ایران در تصاحب دو میلیون و 500 هزار مهاجر خارجی است.
نظر شما